گروه فرهنگی مسجد صاحب الزمان با همکاری کانون امام علی النقی(وابسته به مسجد صاحب الزمان) اقدام به راه اندازی یک سایت و پس از چند ماه فعالیت سایت در یک حرکت جهشی شبکه اجتماعی مخصوص جوان های بخش بنارویه و البته دیگر بخش ها افتتاح کردند.
شهر بنارویه با قدمت تاریخی که از خود بر جای گذاشته از زمان های دیرین تا بحال با فراز و نشیب هایی که داشته؛ مهد فرهنگ بودن خود را به منطقه جنوب فارس نشان داده است. همیشه در این شهر شاهد بودیم که هر از چند گاهی عده ای جوان با شور و اشتیاق به گرد هم جمع آمده و محلی برای تبلیغ عقاید و فرهنگ غنی اسلام شیعی برگزیده و فعالیت می نمودند. اما به علت نبود امکانات، بودجه مکفی و وجود مزاحمان داخلی، مهر خاموشی بر ساعت کوکی زده و برای همیشه از حرکت در دایره زمان باز می ایستادند. از این قبیل می توان به هیت الزهرا و کانون امام هادی(ع) اشاره نمود. اما چند سالی است به خوبی قابل روئیت است مراکزی هستند که با وجود عوامل دلسرد کننده که در پیش روی دارند،اما با این وجود با عشق یا علی گفته و کمر همت بسته اند و در این عرصه آنچه در توان دارند به کار گرفته اند. برای مثال قصد دارم بطور مختصر و درحد اطلاعات خودم از نحوه تشکیل بیت الاحزان فاطمه زهرا(س) بنارویه و فعالیتهایشان برایتان باز گو کنم.
موسسه بیت الاحزان حضرت زهرا (س)شهر بنارویه در سال 1385 با امکانات بسیار کم در خیابان شهید اقتصادی که امروز شعبه خواهران می باشد؛اقدام به فعالیت نموده است.این موسسه بطور شبانه روز در سه مقطع:خواهران،برادران
مکتب النور در حال فعالیت قرآنی می باشد و تا امروز افراد زیادی توانسته اند زیر نظر این مرکز حافظ کل قرآن یا چندین جزء از کلام الله مجید باشند. نکته جالب اینجاست که این مرکز در طی یک سال توانست کل قرآن را بطور صحیح همراه با قوائد تجویدی به کودکان بین 3 تا 5 سال بیاموزد و البته این کودکان در همین مکتب توانسته اند قبل از اینکه به مدرسه بروند بنویسند و بخوانند .
شهید علی اصغر کریمی زاده در تاریخ 20 بهمن 46 در یک خانواده مومن و مذهبی در بنارویه لارستان دیده به جهان گشود.آغاز جنگ تحمیلی درست در زمانی بود که علی اصغر در مقطع راهنمایی تحصیل میکرد او با شنیدن ندای هل من ناصر امام لبیک گویان عزم جهاد نموده و در میدان نبرد به عنوان نیروی مخصوص واحد اطلاعات عملیات لشکر المهدی (عج)مشغول خدمت به سپاهیان اسلام گردید.شهید کریمی زاد در عملیات پیروزمندانه ی کربلای 5 پس از شناسایی دقیق منطقه عملیات با گروهی از مزدوران بعثی درگیر می شود و در یک نبرد تن به تن شهید را با سر نیزه هایی که در گردنش فرو کرده بودند مجروح میکنند. پس از انتقال شهید به بیمارستان به علت بریدگی حنجره و گلو توانایی حرف زدن نداشتند و فقط می توانستد بنویسند و نهایت امر بر اثر همین جراحت در یکی از بیمارستان های تهران در حالی که گلویش پاره پاره شد بود دار فانی را وداع گفته و به ملکوت اعلا پیوستند.
نام : حاج سيد يحيي نام پدر : آيت الله سيد عبدالحسن (برادر ایت الله العظمی حاج سید عبدالحسین نجفی لاری)، شهرت : روانبخش ، متولد سال 1270 ، محل تولد : شهر نجف اشرف و مشهور به سادات ركني الاصل ، تاريخ وفات : دي ماه سال 1344 در بخش بنارويه لارستان
مختصري از شرح حال زندگي ايشان :
مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سيد يحيي تا سن بيست و پنج سالگي در نجف اشرف در كنار پدر زندگي كرد ، دروس حوزوي را در حوزه نجف تحت اشراف پدر بزرگوارش و زمان زعامت آيت الله ميرزا حسن شيرازي فرا گرفته و با آمدن عمويش حضرت آيت الله العظمی سيد عبدالحسين نجفي لاري به ايران و لارستان ايشان به همراه همسر و فرزندانش عازم لارستان مي شوند و به امر آيت الله مجاهد جهت تبليغ به بنارويه رفت و آمد مي نمايد ، همسرحاج سيد يحيي با ديدن خوابي از ايشان تقاضا مي كند او را به نجف برگرداند و مي گويد مرگ من نزديك است و حضرت هم قبول مي كند و ايشان را به نجف مي برد و همسر حاج سيد يحيي در شهر نجف از دنيا مي رود و حضرت با دو فرزندش به ايران باز مي گردند ، مدتي در لارستان مي ماند تا زماني كه خواهر ايشان كه همسر پسر عمويش آيت الله سيد علي اكبر آية اللهي بوده در جهرم مستقر مي شود لذا به جهرم مي آيد و از شهر جهرم همسر دوم را اختيار مي كند و حاج سيد يحيي روانبخش مرتب از جهرم به بنارويه رفت و آمد تبليغي داشته و پس از چهل سال تبليغ كه بسياري از امورات مردم بوسيله ايشان انجام مي گرفته سرانجام دار فاني را وداع و به ديار حق مي شتابد .
مردم بنارويه به پاس قدرداني بدن شريفش را در كنار امام زادگان شاه فيروز و شاه غزائل به خاك سپرده و بقعه اي زيبا به سبك معماري قديم بوسيله استاد حيدر لاري بنا نمودند و اكنون اين مكان محل زيارت اهالي محترم بنارويه مي باشد . از نسل ايشان پنج فرزند پسر و پنج دختر باقي مانده كه يكي از فرزندانش به نام حجت الاسلام و المسلمين سيد عبدالحسن روانبخش امامت جمعه شهر بنارویه را عهده دارند..
حتما شنیدید که بعضی شهر ها به اسم های خاصی معروف اند مثلا فلان شهر به دار المومنین یا فلان شهر به پایتخت فرهنگ و... توی این فکر بودم که برای بنارویه چه اسمی مناسب است از دید خودم به شهر نگاه کردم ؛خب شهر بنارویه یک منطقه کاملا شیعه نشین در لارستان می باشد.در مراسمات مذهبی سنگ تمام می گذارند(حتما مراسمات محرم،رمضان،شعبان را دیده اید)از طرفی مساجد مملو از نمازگزار ومراسمات مذهبی و دعا خوانی فراوان تا آنجا که در مسجد صاحب الزمان هر هفت شب هفته دعای ائمه خوانده می شود به نظرم رسید می توان به این شهر ((بیت ایمان،بیت الشیعه،دارالمومنین و...))از این قبیل نامید.اما یادم اومد نه،اونقد هم شهر پاک و سالمی نیست؛
تا چند وقت پیش حمله اراذل اوباش به پارک بادی داشتیم(چه افتضاحی) حمله به اتوبوس های لار و اتوبوس هایی که از جاده آب باریک می گذشتند داشتیم (برادران اراذل فکر می کردند هنوز توی دوران هخامنشیان و عصر صفوی زندگی می کنیم)و...از این قبیل مزاحمت ها،به نظرم رسید (دارالاشرار )هم بد نیست.من که باورم نمی شد اوضاع بنارویه تا این حد خراب باشه ،توی ماشینی نشسته بودم راننده به من گفت :آبکی چی واسه فروش دارید .البته این دوستان اراذل به لطف خدا به مرور از بین میرن عده ای از آنها الان در زندان لار به سر می برن و چند تن از اونها به سوی خداوند عادل سفر کردند عده ای هم هستند که امیدوارم اگه قابلیت هدایت دارند خدا هدایتشون کنه،وگرنه وجودشان از این عالم و این شهر پاک گردد.
ازشما بزرگان محترم تقاضا دارم كه كساني كه دررابطه با بنارويه مطالب ارسال مي كنند عكسهائي را ازسطح شهر بنارويه درسايت بگذارند تا ما كه سالها درخارج ازايران زندگي مي كنيم زيبائيها و پيشرفتهاي شهرمون را مشاهده كنيم و همجنين اضافه كنم كه بنارويه درزمان قديم به عنوان بهترين توليدكننده تنباكو در استان فارس بوده وبهترين و مرغوبترين تنباكوها دربنارويه كشت مي شده است.
تاريخ نگاران اين شهر را به عنوان " جويم " " جويم ابو احمد " يا " ابي احمد " شناسانده اند. روايتي محلي و افسانه مانند داستان پيدايش واژه جويم را اينچنين شرح مي دهد: در گذشته شخصي با ايل و طايفه خود، به دنبال منطقه اي خوش اب و هوا مي گشت هنگاميكه به گردنه "بزن" رسيد، از انجا دشت وسيعي را مشاهده كرد و به خوشحالي گفت: جويم (به فتح يا) يعني پيدا كردم .
زمین باقی می ماند اما انسان فانی است،انسان به جهان چشم می گشاید،اما دوباره در قعر خاک مدفون می گردد.زندگی بس کوتاه است،اما جهان در مکان جاوید خود پایدار باقی می ماند.
partnering with Indigenous peoples to Defend their Lands، Languages، and Cultures
عضو شوید
عضویت سریع
آمار مطالب
آمار بازدید
